برنامه هفتگی هیئت یازهرا(س)
مراسم هفتگی زیارت عاشورا
چهارشنبه شب ها
شهر محمدیه ، منطقه چهار ، مسجد امام صادق(ع)
بعد از نماز عشاء
هیئت یا زهرا(س)
مراسم هفتگی زیارت عاشورا
چهارشنبه شب ها
شهر محمدیه ، منطقه چهار ، مسجد امام صادق(ع)
بعد از نماز عشاء
هیئت یا زهرا(س)
مگر نمی گوییم که با حال ناتوانی (حضرت زهرا (سلام الله علیها)) به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟
ما هم باید در همه ی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم.
ما هم باید از کسی نترسیم.
مگر نمی گوییم که یک تنه در مقابل جامعه ی بزرگ زمان خود ایستاد؟
ماهم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود:
«لا تَستَوحِشوُا فِی طَریق الهُدی لِقِلِّةِ اَهلِه»
از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم
«امام خامنه ای (مدظله العالی)»

عشق اگر عشق است سرگردان راه زینب است/ناز و مهر مهرورزان از نگاه زینب است
زن نگو مردان عالم مانده در مردانگیش/تابش خورشید غیرت از پگاه زینب است
یک زن و این قدر قدر و منزلت نزد خدا/برترین سوگند مهدی هم به جاه زینب است
گاه و بی گاه از دو چشمم اشک می بارد بر او/این بِلا تکلیفی چشم از نگاه زینب است
های هایش هو هوی باد است در گیسوی بید/شیون باد خزان از آه آه زینب است
حق به عشق او حجاب کعبه را انداخته/رنگ رخت کعبه از رخت سیاه زینب است
یک طرف خورشید امید است به روی نیزه ها/در کنار نیزه ی خورشید ماه زینب است
اشک و آه و ناله ی ایتام سربازان او/دختری کوچک علمدار سپاه زینب است
گرچه میدانیم ما صاحب عزا زهرا بود/مزد ما گریه کنان تنها به پای زینب است
هرکه میگوید حسین زینب دعایش میکند/خیر دنیا و قیامت در دعای زینب است
گر خدا شد خونبهای حضرت ذبح عظیم/حضرت ارباب ما خود خونبهای زینب است
سلامٌ علی قلب زینب الصّبور...
من و شما باید دنبال عبودیت باشیم
و تمجید از فاطمه زهرا(س) نتیجه اش باید این باشد.
امام خامنه ای(حفظه الله)

فاطمه جان...
تا خدا هست و خدایی میکند
حیدر است و عذر خواهی میکند...


چند ماه پیش مطلبی رو با موضوع «آنها(سادات) را گرامی بداریم» در وبلاگ قرار دادیم که همزمان با اون مطلب ، چند سؤال برای برخی از دوستان،ائم از شیعه و سنی برای ما ارسال شد.که البته یکی ازون دوستان محترم ، یکی از عزیزان و دوستان خودم بود که ما بهش ارادتی خاصی داریم و خودش خبر نداره!
سؤال ایشون این بود که این مطلب با آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» سازگار نیست که خیلی هم صحیح بود....(حتمن ادامه مطلب رو بخونید)

سخنان هنجار شکن و توهین آمیز عماد افروغ در برنامه پارک ملت نسبت به ولایت مطلقه فقیه باعث تعجب بیش از پیش ولایت مداران گردید و بر همگان است تا با نشان دادن اعتراض خود به انحاء مختلف مانع هتک حرمت های این چنینی در رسانه ملی نسبت به مقدس ترین پاییه این انقلاب یعنی ولایت فقیه شوند و...
<بقیه در ادامه مطلب به همراه لینک دانلود>

بالاخره شب سه ساله شد...
یارقیه بنت الحسین
ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد
با غمت گاهی نباید ساخت، باید گریه کرد
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را
از تو گفتم با دلم، کوتاه آمد، گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت "هم زد" گریه کرد
با تمام این اسیران فرق داری، قصه چیست؟
هر کسی آمد به احوالت بخندد، گریه کرد
از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش
شاید آن شب "زجر" هم وقتی تو را زد، گریه کرد
وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد
آن زن غساله هم اشکش در آمد، گریه کرد
*کاظم بهمنی*


»» بالاخره محرم امسال هم اومد... ««
لحظه ی وصل رسیده ست خدا رحم کند *** نفس روضه بریده ست خدا رحم کند
تویی آن شاپرک ناز که بین راهت *** دشمنت تار تنیده ست خدا رحم کند
وسط خطبه ی تو کاش دگر هو نکشند *** رنگ عباس پریده ست خدا رحم کند
مادرش داد علی را ببری آب دهی *** حرمله نقشه کشیده ست خدا رحم کند
از همین لحظه که هنگام خداحافظی است *** قامت عمه خمیده ست خدا رحم کند
از تو آقا چه بگویم که نرنجد مادر *** صحبت از رٱس بریده ست خدا رحم کند...
یاحسین...
هیچی واسه گفتن ندارم
فقط همین که........داره ارباب میرسه..........
دانلود مداحی «می آید ای دل منزل به منزل»
باصدای حاج محمود کریمی
مي آيد اي دل منزل به منزل *** از دل صحرا كاروان دل
كاروان آرام قدري آهسته *** ناقه زينب جامانده در گل
سالار زينب بابن الزهرا
چشم مادرها اشك دخترها *** آه خواهرها خود گواه است
كاروان گل با دو صد بلبل *** عازم به سوي قتلگاه است
سالار زينب بابن الزهرا
كسي نديده ايها الناس *** چنين شكوه و شور و احساس
اميد باغبان وصد گل *** پس از خدا به تيغ عباس
سالار زينب بابن الزهرا
آيد يك خواهر با شش برادر *** پشت سر قاسم پيش رو اكبر
ناموس زهرا در دل صحرا *** با برادرها مي كند سفر
سالار زينب بابن الزهرا
عجب عموي پرخروشي *** چه مي فروشي باده نوشي
ولي بدون او نماند *** نه گوشواره اي نه گوشي
سالار زينب بابن الزهرا
واي اگر هجران آيد به ميان *** يا شود كمان يا بميرد
واي از آن ماتم گر در اين عالم *** بين نامحرم جا بگيرد
سالار زينب بابن الزهرا
مي آيد اي دل منزل به منزل
از دل صحرا كاروان دل
كاروان آرام قدري آهسته
ناقه زينب جا مانده در گِل
سالار زينب بابن الزهرا
مو از «قالوابلی» تشویش دیرم
گنه از برگ و بارون بیش دیرم
اگر «لاتقنطوا» دستم نگیره
مو از «یاویلنا» دل ریش دیرم

دوباره صبح...ظهر...نه ، غروب شد ندیدمت...
آقای خوبم...
یابن زهرا....

بدون شرح!!

پی نوشت:-
نمی دونم چی باید گفت..... فقط سکوت و سکوت و .....
- این دستنوشته یه دختر بچه است که تو یکی از بسته های مواد غذایی که برا رزمندگان ارسال شده بود، پیدا شده.

عرفه آمد و رفت ، باز مصفـــــا نشدم
حاجی معتکف یوسف زهــــــرا نشدم
همه گشتند سفید و دل من هست سیاه
باز هم شکر که پیش همه رسوا نشدم
هر طبیب درد مرا دید، بکرد زود ردم
کار از کار گذشت،لیک مـــداوا نشدم
من به دنبال توأم ، یا که به دنبال خودم
هر کجا درپی خود گشتم و پـیدا نشدم
هر چه نالیدم اثر بر دل دلدار نکرد
باب میل دل پر غصۀ مــــولا نشدم
عرفــات دل من بوی محرم دارد
چه کنم زائر آن تربت سقــــا نشدم
من چه دانم چه به روزدل ارباب گذشت
من که بی لشکرو بی یاور و تنها نشدم
من شنیدم که روی سینۀ او بنشستند
من لگد کوب سم مرکب اعـــدا نشدم
من شنیدم غم او،وای به آنکه دیده
لحظه ای مثل دل زینب کبری نشدم
من کجا مثل حسین داغ برادر دیدم
مثل او بر سر نعش قمــــرم تا نشدم
من از آن روز که از چشم شما افتادم
دست و پاها زدم ، افسوس دگر پانشدم
هرکس هر آنچه دیده اگر هر کجا ، تویی***یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلی هر روزه میکند***آیینه ی تمام نمای خدا ، تویی
چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ای***تا چشم کار میکند ای آشنا! تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود***مکه تویی،مدینه تویی،کربلا تویی
آن راز سرّ مهر که «حافظ» غریب وار***میگفت صبح زود به باد صبا ، تویی
هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست***تنها تویی شفیعه ی روز جزا تویی
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»***بی تو چه میکنند؟ تویی کیمیا تویی
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد***آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی
من از خدا بغیر تو چیزی نخواستم***ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی
«پهلو شکسته ای تو و من دل شکسته ام»***دریابم ای کریمه که دارالشفا تویی
گفتم«تو» ای بزرگ، خطای مرا ببخش***لطفت نمیگذاشت بگویم«شما» تویی
باری،کجاست بقعه ی قبر غریب تو؟***بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی
«مرتضی امیری»